جزمیت و دگماتیزم در کاری که اشتباه آن مبرهن و واضح است سبب می شود که اعتماد خواننده به نوشته های ما کم شود. پذیرش اشتباه، بیان و تصحیح آن شاید اندکی سخت باشد و حتیتمسخر برخی ها را سبب شود، اما در عوض پاداش بزرگتری دارد که آن بازگشت اعتماد خوانندگان است.
مهمترین چیز برای خبرنگار نگهداری این اعتماد است که سرمایه وی د رایام کاری است. روزنامه نگار باید همانند هر شهروند اخلاقی نه خود را فریب دهدونه دیگران راو درکار خود صادق وجدی باشد.
با این توضیح کوتاه به ماجرایی اشاره می کنم که در نوشته ارکستر ملل رخ داد و متاسفانه سبب شد تا اجر تلاشهای یک موسسه که حامی ارکستر ملل بود به کلی نادیده گرفته شود.
اما اصل ماجرا
پس از انتشار مطلبی درباره ارکستر ملل در صفحه موسیقی همشهری، خانم فیروزه امین مدیر شرکتی خصوصی با من تماس گرفت و نسبت به نوشته من معترض شد. اعتراض او به حق بود. چرا که اطلاعاتی که من از تلاشهای آقای سلطانی و نیز ارکستر ملل داشتم، به همان فعالیتهای سال گذشته باز میگشت و گمان نمیکردم که نهادی، آن هم دربخش خصوصی، پیدا شود که از ارکستری با این حجم افراد و فعالیتها حمایت کند.
هفته گذشته اما با تماسی که با من گرفته شد فهمیدم آنکه سبب شد چنین برنامهای شکل بگیرد حمایت مالی و به قول معروف اسپانسری این موسسه خصوصی بود که تقریبا 150 میلیون تومان برای تمامی مراحل آن هزینه کرد.
این بانوی محترم گفت که از ابتدای سال جاری تمامی مخارج ارکستر ملل را برعهده داشته و پیمان سلطانی و دیگران در واقع مزد زحمات خود را طی قرار دادی مکتوب گرفتهاند و در این مدت هزینههای فراوانی برای این ارکستر صرف شد که یک ریال آن از سوی احدی از اعضای ارکستر تامین یا پرداخت نشده است.
این خیر خواهی وسوسه ام کرد و البته این پرسش را در ذهنم ایجاد نمود که چرا باید یک موسسه خصوصی دست به چنین اقدامی بزند و چه سودی از این ماجرا میبرد . پس روز بعد از تماس به سراغ این بانوی محترم رفتم و پس از نیم ساعت بحث و پرسش و پاسخ به این جمع بندی رسیدم که آنها در پی معرفی ماکت تخت جمشید به جهانیاناند.
ماکتی که وقتی جزییات آن برایم شرح داده شد، دریافتم که سازنده آن چه تلاش طاقت سوزی را برای ساخت آن متمرکز کرده است که البته خود جای یک گزارش مفصل را دارد که دوستان ما دربخش میراث فرهنگی و گردشگری باید زحمتش را تقبل کنند.
این ماکت البته در ارائهاش در کنسرت ارکستر ملل، بسیار بد جاسازی و معرفی شده بود.
در هر حال این شرکت به دنبال هنری بود که در کنار این هنر ( ماکت سازی ومعماری) آن را قرار دهد و معرفی اش کند.
در نهایت پس از جست و جوی فراوان و آشنا شدن با پیمان سلطانی (رهبر ارکستر ملل) و فهمیدن اینکه ایده اصلی این ارکستر اجرا در مکانهای تاریخی و (برای بار اول در تخت جمشید) بوده است به این جمع بندی می رسند که همنشینی این ارکستر با ماکت تخت جمشید بهتر پاسخ می دهد و امور اجرایی و سرمایه گذاری و حمایت از این برنامه را تقبل میکنند و درنهایت کار را به صحنه می برند.
این حمایت فتح بابی می شود برای ورود دیگر حامیان بخش خصوصی از موسیقی و این که دیگران هم تشویق شوند که در این زمینه دستی بالا بزنند. این حمایت از آن جهت اهمیت داردکه یک نهاد خصوصی و نه دولتی از ارکستری با نزدیک به صد نوازنده وآهنگساز و رهبر ارکستر و غیره نزدیک به شش ماه یا بیشتر حمایت کرد. کاری که من تاکنون و دربیش از ۱۴ سال تجربه کار خبری در حوزه موسیقی حمایتی این چنین را شاهد نبوده ام